عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به مرکز انواع عکس نوشته های عاشقانه و دلتنگی و ... خوش آمدید

آمار مطالب

:: کل مطالب : 525
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 510
:: باردید دیروز : 9
:: بازدید هفته : 532
:: بازدید ماه : 510
:: بازدید سال : 75792
:: بازدید کلی : 184002

RSS

Powered By
loxblog.Com

بزرگ ترین وبلاگ تفریحی

دانلود رمان | عشقی برای کشتن
جمعه 11 ارديبهشت 1394 ساعت 16:34 | بازدید : 1662 | نوشته ‌شده به دست پسر آذری | ( نظرات )

 

دانلود رمان | عشقی برای کشتن

 

 قسمتی از متن رمان :

دو هفته ای میشد که خبر مرگ سارا رو به خانوادش داده بودن مشکل این بود که جسدشو پیدا نکرده بودن فقط گفتن که اون خودکشی کرده.
سارا دختر شادو مهربونی بود مرگ اون نه تنها روی پدرومادرش تاثیر گذاشته بود بیشتر از همه دوتا برادراش ضربه خورده بودن چون به خواهر بزرگشون علاقه مند ووابسته بودن .
برادراش عصبانی بودن با گذشت زمان نه تنها با مرگ خواهرشون کنار نیومدن بلکه تشنه انتقام هم بودن تشنه انتقام از کسی که این دوتا برادر مقصر مرگ خواهرشون میدونستنش.
سهیل ته تقاری بود و شاهین هم بچه وسطی . شاهین نزدیک سی سالش بودو جدا زندگی میکرد و سهیل ۲۵ ساله وباپدرو مادرش زندگی میکرد اتاق خواهرشون هم دست نخورده مونده بود حتی بعداز ازدواج سارا مادرشون دست به اتاق سارا نزده بود. سهیل خونه برادرش بود.
سهیل:شش ماه گذشته! من نمیتونم فراموش کنم…هر شب خواب سارارو میبینم.
شاهین:میگم که..بیا پیداش کنیم…اونی که زندگی سارا رو خراب کردومیگم…من نمیتونم و نمیخوام که ببخشمش.
سهیل:از کجا پیداش کنیم؟.
شاهین:یادته سارا بهت زنگ زد که شوهرشو با اون دیده؟ میریم همونجاو پرس و جو میکنیم واون دخترو گیر میاریم…تووسارا رفتین واز نزدیک دیدینشون پس باید یادت باشه که اونجا کجاست .
سهیل:یادمه! هیچوقت یادم نمیره که اون لحظه سارا چه گریه ای پیش من کرد… شوهرش عاشق اون زن شدو خواهر من هر شب کابوس اون زن و میدید…رفت شمال…ای کاش ما هم با سارا میرفتیم شمال…شاید اگر یکی از ماها باهاش میرفتیم اون الان زنده بودو خودشو نو دریا غرق نمیکرد…
شاهین:خودتو مقصر ندون! شوهرش که از این مملکت رفت…ولی من نمیزارم که اون دختره ازدستمون فرار کنه…به هیچ وجه.
روز بعدش بی هیچ معطلی باهم راه افتادن ورفتن همونجایی که سهیل و سارا یه زمانی رفته بودن.

 

برای دانلود رمان به ادامه مطلب مراجعه نمایید .

 

 



:: موضوعات مرتبط: دانلود کتاب , رمان , ,
:: برچسب‌ها: رمان , رمان رمان رمان , رمان بدون سانسور , بوک4 , بوک 4 , دانلود رمان بدون سانسور , رمان کوتاه , رمان , , بهترین رمان ها , رمان عاشقانه , دانلود رمان , رمان عشقی برای کشتن , دانلود رمان عشقی برای کشتن کامل , دانلود رمانهای زهرا , م , دانلود عشقی برای کشتن , دانلود عشقی برای کشتن pdf , دانلود عشقی برای کشتن اندروید , دانلود عشقی برای کشتن موبایل , دانلود عشقی برای کشتن کامل , دانلود کتاب اندروید , دانلود کتاب ایرانی , دانلود کتاب ایرانی عاشقانه , دانلود کتاب برای اندروید , دانلود کتاب داستان , دانلود کتاب رایگان , دانلود کتاب رمان , دانلود کتاب رمان ایرانی , دانلود کتاب عاشقانه , دانلود کتاب عشقی برای کشتن , دانلود کتاب موبایل , رمان , رمان pdf , رمان اندروید , رمان ایرانی , رمان برای اندروید , رمان جدید , رمان عاشقانه , رمان عاشقانه جدید , رمان عشقی برای کشتن , رمان عشقی برای کشتن زهرا , م , ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
:: ادامه مطلب ...

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 41 صفحه بعد